تاریخی که تکرار شد!

تاریخی که تکرار شد

در مطالعه ی تطبيقی پاندمی آنفلوانزای اسپانيایی و کووید۱۹ که تحت عنوان تاریخی که تکرار شد! تقدیم شما می شود بخوانید و ببینید در اثر بی مبالاتی جمعی چگونه تاریخ فاجعه باری که از آن باید درس می گرفتیم را دوباره تکرار کردیم.

به دنبال ترور شدن وليعهد امپراطوری اتریش-مجارستان توسط فردی تند رو به نام «گاوریلو پرنسيپ» که در سارایوو واقع در بوسنی امروزی رخ داد جنگ جهانی اول در تاریخ ۲۸ ژوئيه سال ۱۹۱۴ رسما کليد خورد. 

عامل اصلی جنگ جهانی اول

جنگ جهانی اول 

 در نتيجه ی این اقدام تروریستی، امپراتوری اتریش-مجارستان به صربستان اولتيماتوم داد. امپراتوری روسيه که متحد صربستان بود دست به بسيج نيروهای خود زد که این خود موجب نگرانی متحد اتریش-مجارستان، یعنی امپراتوری آلمان شد . 

گویی جهان منتظر این اقدام این ابله بود تا درگير جنونی مسری شود .آلمان برای جلوگيری از یک جنگ دو جبهه، به متحد روسيه، یعنی خاک فرانسه حمله کرد و از سوی دیگر برای سرعت بخشيدن به روند حمله به خاک فرانسه، طرح اشليفن را اجرا کرد که به موجب آن نيروهای آلمانی از خاک بلژیک برای حمله به فرانسه نيز اقدام کردند. تجاوز آلمان به خاک بلژیک باعث شد که متحد این کشور، یعنی امپراتوری بریتانيا نيز به آلمان اعلان جنگ دهد. 

خلاصه جنگ جهانی اول بين متحدین: امپراتوری آلمان، اتریش-مجارستان، عثمانی و بلغارستان و نيروهای متفقين: فرانسه، بریتانيا، روسيه، صربستان، ایتاليا، ایالات متحده آمریکا ،ژاپن و رومانی درگرفت و تا مدتها هيچ یک از دو طرف نتوانستند به پيروزی مهمی دست یابند و کشت و کشتار از هر دو جبهه به مساوات و به عدل پيش می رفت و این جنگ چهار سال به درازا انجاميد تا اینکه متفقين به پيروزی رسيدند و البته تا رسيدن به این پيروزی نزدیک به ١٠ ميليون تن کشته شدند. 

آنفلوانزای فصلی 

این یک تاریخچه از جنگ جهانی اول بود ولی بخش هولناک قضيه، ورای توپ و تانک و تفنگ و نارنجک بود .در نخستين روزهای ماه مارس سال ۱۹۱۸ «آلبرت گيچل» آشپز ارتش آمریکا در کمپ «فانستون کانزاس» در حالی که نيروهای ارتش در این کمپ عقبه ی جنگ همه گير جهانی بودند با تب ۴۰ درجه بستری شد و پزشکان در ابتدا تصور می کردند که یک سرماخوردگی ساده است، غافل از اینکه همين تب به ظاهر ساده طلوع مصيبتی است که بشریت را تا مرز انقراض به پيش خواهد برد!

کمپ «فانستون کانزاس» محل شیوع آنفلوانزای اسپانیولی
کمپ «فانستون کانزاس» محل شیوع آنفلوانزای اسپانیولی

به دنبال بستری شدن این آشپز، انبوهی از سربازان و درجه داران و افسران نيز با همين علایم افقی شدند و تا پایان همان ماه بيش از ۱۱۰۰ تن از ساکنين این کمپ به دليل ابتلا به بيماری و تب بستری شدند و ۳۸ نفر نيز به دليل ذات الریه جان خود را از دست دادند. موضوع در ابتدا چندان حاد به نظر نمی رسيد و پزشکان معتقد بودند که با نوعی آنفلوانزای فصلی روبرو هستند و اولویت اصلی همان جنگی بود که در اروپا در جریان بود . 

سربازان آمریکایی که در این کمپ نظامی آلوده به این بيماری شده بودند توسط فرماندهان و برای جنگيدن در جبهه های اروپا گسيل داشته می شدند بی آنکه کمترین توجهی به این مهم شود که این بيماران مبتلا به بيماری هولناکی هستند که در آینده ی نزدیک بسی بيشتر از جنگی که در حال شعله ور شدن می باشد انسان خواهد کشت . 

این سربازان به اروپا گسيل داشته می شدند و البته به طور تضمينی این بيماری که هنوز منشا آن به درستی روشن نبود را در اروپا سينه به سينه منتقل می کردند . این بيماری از این نقطه شروع شد ولی چرا به آنفلوانزای اسپانيایی معروف شد؟  

آنفلوانزا اسپانيایی 

در آن دوران اسپانيا جزو معدود کشورهای منطقه در اروپا بود که اعلام بيطرفی کرده و وارد جنگ نشده بود و البته این امر از سر این نبود که سردمداران این کشور اعتقادی به جنگ نداشته باشند، بلکه درگير جنگ های داخلی خود بودند! 

 به دليل اینکه در آن برحه ی حساس کنونی در آن زمان انتشار هر گونه خبر که ممکن بود به کاهش روحيه ی جنگی سربازان و مردم منجر شود در همه ی کشورهای درگير جنگ در جراید ممنوع بود رسانه های اسپانيایی تنها رسانه هایی بودند که در مورد شيوع این بيماری اطلاع رسانی کردند و از این رو و با این باور اشتباه که منشا این بيماری، اسپانيا می باشد آن را به نام آنفلوانزای اسپانيایی نام نهادند! 

مصلحت اندیشی و انتشار 

دليل اصلی انتشار این بيماری هولناک به جهان، خودداری عامدانه ارتش آمریکا از قرنطينه ی بيماران و البته در ادامه، خودداری دیگر کشورهای درگير در جنگ نظير بریتانيا از قرنطينه ی مبتلایان و یا حتی تلاش برای خانه نشين کردن مردم بود چرا که این امر موجب کاهش توليد جنگ افزار و موجب تضعيف ارتش شان در جنگ می شد . 

اپيدمی آنفلوانزا اسپانيایی 

تخمين زده میشد که سه چهارم از نيروهای ارتش فرانسه در بهار ١٩١٨ به این بيماری گرفتار شده بودند و همينطور نيمی از سربازان ارتش بریتانيا در تب این بيماری می سوختند ولی جنگ کماکان به قوت خود باقی بود.  

موج نخست آنفلوانزا اسپانيایی 

نخستين موج این بيماری آنقدرها مرگبار نبود و علائمی مانند تب بالا و کسالت، تنها حدود سه روز ادامه می یافتند و نرخ مرگ و مير هم مشابه آنفولانزای فصلی بود و از این رو موضوع در نگاه اول چندان نگران کننده به نظر نمی رسيد و مسولين امر و پزشکان و متخصص سعی در عادی جلوه دادن این بيماری داشته و حتی در مواردی وجود چنين بيماری را کتمان می کردند. 

 متخصصان اميد داشتند این بيماری نهایتا تا چند ماه آینده دست از سر بشریت برداشته و مزاحم مشغله ی اصلی بشر که همانا جنگ بود نشود ولی زهی خيال باطل و این تازه ابتدای شروع طوفانی بود که از کشته پشته ها خواهد ساخت!

نمودار عملکرد آنفلوانزای اسپانیایی

همانگونه که در نمودار بالا می بينيد این بيماری پس از گرد و خاک مختصری که به پا کرد برای مدت نزدیک دو ماه و نيم رو به خاموشی گرایيد و دولتمردان و متخصصين و پزشکان یقين حاصل کردند که این بيماری نيز نوعی آنفلوانزای فصلی بوده و رد شده است، غافل از اینکه در حوالی ماه آگوست و در شرایطی که دنيا با کم شدن مرگ و ميرهای ناشی از این بيماری تصور می کرد که برای هميشه از شر این وحشت خلاصی یافته است فرم جهش یافته ای از این بيماری این بار در اروپا پا به عرصه ی وجود گذاشت . 

موج دوم آنفلوانزا اسپانيایی 

پس از مدت زمان کوتاهی که این بيماری در آمریکا و اروپا فروکش کرده بود فرم جهش یافته ای از آن این بار از بریتانيا ظهور کرد .در اواخر ماه آگوست ١٩١٨، کشتیهای نظامی بریتانيایی به شکلی ناآگاهانه در حال انتقال سربازانی بودند که به این بيماری جهش یافته که به مراتب مرگبارتر از نسخه ی اوليه ی این بيماری بودند آلوده شده بودند. با رسيدن این کشتیها به شهرهایی مانند برست در فرانسه، بوستون در ایالات متحده و فریتاون در آفریقای جنوبی، موج دوم شيوع جهانی آغاز شد. 

پزشکان از ابتدا بيراهه رفتند! 

پيش از پرداختن به موج هولناک این بيماری گذری به توانایی های دانش پزشکی در مواجهه با این بيماری نيز بزنيم که در آن دوران ميکروسکوپ های موجود در جهان توانایی دیدن ساختاری به نام ویروس را نداشته است . 

بشر انواع بمب ها و نارنج های ضد نفر و ضد تانک و ضد زره و انبوهی تجهيزات برای سر به نيست کردن هم نوع خود را ساخته بود ولی دانش پزشکی عاجز از دیدن و ردیابی ویروس بود و متخصصين در ریشه یابی بيماری به نوعی باکتری «Pfeiffer’s Bacillus» رسيده و متقاعد شده بودند که دليل بروز این بيماری وجود همين باکتری در بدن افراد است و از این رو تمام هزینه ها و مطالعات و تحقيقات را بر اساس مهار این باکتری به کار گرفته و به پيش می بردند غافل از اینکه عامل این بيماری نوعی ویروس است که برای دانش پزشکی آن دوران حتی قابل ردیابی و قابل درک نبود! 

بیمارستان های صحرایی در دوران پاندمی آنفلوانزای اسپانیایی

ویروس و جهش های خوفناک 

خلاصه در شرایطی که جامعه ی پزشکی این چنين راه به خطا برده و مشغول اتلاف هزینه و وقت بودند این ویروس توسط ارتش و جابجایی آذوقه ها و ادوات و از همه مهمتر پرسنل مبتلا به این بيماری در حال گسترش در سراسر اروپا بود و جالب تر خواهد بود اگر بدانيد که این ویروس دیگر ویروس سابق نبود که تنها ۵ نفر از ۱۰۰۰ نفری که بدان مبتلا می شوند را راهی دیار باقی می کرد! 

این ویروس در طول سرایت هایی که از یک انسان به انسان دیگر کرده بود جهش یافته و ميزان کشندگی آن به بالاتر از ۲۵ مورد در هر ۱۰۰۰ نفر رسيده است و نکته ی نگران کننده تر اینکه این بر خلاف جد خود که چند ماه قبل شروع به فعاليت کرده بود سالمندان و افراد ناتوان را نمی کشت بلکه میتوانست یک مرد جوان کاملا سالم را درست بعد از ۴٢ ساعت از اولين علائم عفونت از پا در بياورد و این دهشتناک بود . 

از ماه سپتامبر تا نوامبر ١٩١٨، نرخ مرگ و مير ناشی از موج دوم آنفولانزای اسپانيایی سر به فلک کشيده بود. تنها در ایالات متحده ،۵١٩ هزار نفر فقط در ماه اکتبر به خاطر آنفولانزای اسپانيایی کشته شدند. و برخلاف آنفولانزای فصلی معمولی که معمولاً از ميان افراد بسيار کم سن و سال یا بسيار کهنسال ربانی میگيرد، موج دوم آنفولانزای اسپانيایی از ميان پير و جوان قربانی میگرفت. اما اصلیترین قربانيان، افراد ۵٢ الی ۵٣ ساله و سلامت بودند که در بهترین دوران زندگی خود سپری میکردند. 

موج اول این بيماری علایمی شبيه به آنفلوانزای فصلی داشت و طبيعی است برخی از افراد ناتوان و کسانی که بيماری های زمينه ای دارند در اثر ابتلا به آنفلوانزای فصلی از دنيا بروند ولی با اپيدمی و پاندمی شدن موج دوم این بيماری نه تنها کشته شدن ميليونها زن و مرد جوان در سراسر جهان شوکهکننده بود، بلکه چگونگی کشته شدنشان هم وحشت به جان بشریت انداخت. تبی که دائما شدیدتر میشد، خونریزی داخل دماغ و ذاتالریه، بيماران عملا درون ریههای پر شده از مایعات خود غرق و خفه میشدند. 

بیمارستان های صحرایی در دوران پاندمی آنفلوانزای اسپانیایی

دليل مرگ مبتلایان به آنفلوانزا اسپانيایی

یک دهه بعد زمانی بود که محققان توانستند توضيحی برای پدیدهای که امروز به نام »انفجار سيتوکين« میشناسيم ارائه کنند. وقتی بدن انسان مورد حمله ویروس قرار میگيرد، سيستم ایمنی به پروتئينهایی که سيتوکين نام دارند پيامی فرستاده و آنها را به ایجاد ورمی که در واقع به درمان بيماری کمک میکند ترغيب مینماید. اما برخی از آنفولانزاها، مانند H1N1 که مسئول آنفولانزای اسپانيایی بود میتوانند منجر به یک بازخورد ایمنی خطرناک در افراد سالم شوند بدین معنی که بدن بيش از حد با سيتوکين پر شده و همين امر نيز به ورم شدید ریه ها و جمع شدن مرگبار مایعات در ریهها و در نهایت به خفگی منجر میگردد.

موج دوم این بيماری که موجی به مراتب مرگبارتر از موج نخست بود تا پایان سال ۱۹۱۸ ادامه یافت و با نو شدن سال ميلادی این بيماری دوباره آرام گرفت و متخصصين و پزشکان را دچار این اشتباه کرد که این بيماری این بار دیگر فروکش کرده و دست از سر بشریت برداشته است . 

موج سوم آنفلوانزا اسپانيایی 

موج سوم در ماه ژانویه ١٩١٩ و این بار در استراليا آغاز شد و در نهایت دوباره راهش را به اروپاو ایالات متحده هم باز کرد. نرخ مرگ و مير موج سوم نيز بالا بود اما با به پایان رسيدن جنگ در ماه نوامبر ١٩١٨، و به دنبال توقف جابجایی های نظامی در سراسر جهان که غالبا توسط کشتی ها صورت می گرفت شيوع بيماری دیگر آنقدر گسترده و وسيع نبود.

حفر گور دسته جمعی برای کشته شدگان آنفلوانزای اسپانیایی

آمار کشته های آنفلوانزا اسپانيایی 

در کشورهای توسعه یافته، تعداد کل کشته ها به ٢ درصد کل جمعيت کشور میرسيد. اما در کشورهای در حال توسعه، نرخ مرگ و مير بسيار بدتر بود. در مکزیک ،تخمين فوت شدگان ميان ٣ ٢ تا ۴ درصد کل جمعيت است. ایران و اغلب نواحی روسيه با مرگ ٧ درصد از کل جمعيت مواجه شدند. در جزایر فيجی، تنها در طی ۶١ روز ،۴١ درصد از کل جمعيت فوت شد. یک سوم از جمعيت لابرادور فوت کرد. در روستاهای کوچک محلی در آلاسکا و گامبيا احتمالا به این دليل که

همه به طور هم زمان مبتلا شده و هيچکسی توانایی مراقبت کردن نداشت همه جمعيت مردند. 

این بيماری خوفناک در مجموع و در جریان سه موجی که داشت قریب به ٠٠۵ ميليون نفر (یکسوم مردم جهان در آن هنگام) در سراسر جهان را دچار کرد و به گفته پژوهش گران بين ۱۷ تا

۱۰۰ ميليون انسان جان خود را کشت که این رقم نزدیک به شمار قربانيان مستقيم جنگ جهانی اول است. 

اپيدمی آنفلوانزا اسپانيایی در ایران  

ایران یکی از بالاترین آمارهای مرگ بر اثر این بيماری را در دنيا داشت. ابعاد دقيق کشتار اینبيماری در ایران روشن نيست چرا که در حدود صد سال پيش که این بيماری در ایران جولان میداد ایران از هر نظر کشوری از هم پاشيده بود و اطلاعاتی از آن دوران جز در مشاهدات برخی ازافراد که دست به قلم شده اند در دست نيست.  

گفته می شود که در آن دوران سياه قحطی، رواج اسف بار خرافات در ميان ایرانيان، آلوده بودن آب مصرفی، اعتياد و فقدان امکانات پزشکی دست به دست هم داده و این بيماری را در ایران حتی کشنده تر از آسيب دیده ترین کشورهای آن دوران کرد. برخلاف سایر نقاط دنيا که بيشتر قربانيان آنفلوآنزای اسپانيایی شهرنشينان بودند در ایران این بيماری در روستاها بيشتر قربانی گرفت. 

شعری که در آن زمان بين مردم رواج پيدا کرده بود:

گلدون و کوزه و گلابپاش / دادیم به پنجا [یک چارک] خاشخاش

ای سال برنگردی / دکانا را تخته کردی / مردا را اخته کردی / زنا را شلخته کردی / ای سال برنگردی

بله! ریشه ی این شعر معروف که شاید در نزدیکی های عيد زیاد شنيده باشيد اپيدمی آنفلوانزای اسپانيایی در ایران مصيبت زده ی آن دوران و کشته های انبوه و وخيم تر شدن وضعيت اقتصادی مردم در آن دوران بوده است . 

قحطی بزرگ در ایران 

این بيماری در دورانی در ایران شيوع یافت که سه ابرقدرت بریتانيا و روسيه و عثمانی خاک ایران را عرصه ی جولان و تاخت و تاز خود قرار داده بودند و البته این نيروها برای تامين آذوقه ی ارتش های خود با زور یا پول، محصولات کشاورزی را برای سربازان خود به دست میآوردند، مثلا با ملاکان بزرگ قراردادهای طولانی میبستند، سودجویی و احتکار در ميان مردم رواج بسيار داشت و به دليل ناامنی، غارت هم مزید بر علت بود. 

به تحقيق ثابت شده است بلا و مصيبت در ایران همواره به صورت مکرر و حتی به صورت گروهی وارد می شود و در آن دوران، خشکسالی عظيمی نيز در ایران رخ داد و همين مساله نيز سبب شد وضعيت قطحی در ایران پر رنگ تر شده و زمينه برای کشت و کشتار بيشتر توسط این ویروس مهيا کرد. 

در آن زمان جمعيت ایران تقریبا ده یازده ميليون نفر و اميد به زندگی کمتر از ٣٠ سال و ميانگين سنی جمعيت در حدود ۵٢ سال بود و ٩٠ درصد جمعيت شاغل، به کشاورزی و فعاليتهای وابسته به آن اشتغال داشت و بقيه به خردهفروشی و خدمات عمومی و خصوصی مشغول بودند.

اعتياد هم یکی از عواملی بود که باعث مرگ و مير بيشتر شد. در آن سالها حدود ده درصد جمعيت حدودا دویست و پنجاه هزار نفری تهران تریاکی بودند. در برخی شهرستان ها درصد معتادان حتی بالاتر بود.

راه های ورود آنفلوانزا اسپانيایی به ایران  

با وجود اینکه ایران در این جنگ وارد نشده بود ولی این بيماری هولناک از مسيرهای زیر واردایران شد. 

  • توسط روس ها و از عشق آباد به مشهد
  • توسط روس ها و از باکو به انزلی
  • توسط انگليسی ها و از بندر عباس و بوشهر در جنوب
  • توسط انگليسی ها و عثمانی ها از غرب و از طریق بينالنهرین

ناخوشی باد 

بروز بيماری در تهران ناگهانی و هم زمان با وزش بادهای شدید در پایتخت بود از این رو مردم آن را “ناخوشی باد” ناميدند و این نام از آن دوران بر روی آنفلوانزای اسپانيایی در ایران ماندگار شد.

شمار کشته های آنفلوانزا اسپانيایی در ایران 

تخمين زده می شود در آن دوران آنفلوآنزا در روستاها بين ١٠ تا ۵٢ درصد و در شهرها بين یک تا ده درصد جمعيت را قربانی کرد بنابراین شمار قربانيان آنفولانزا در ایران بين٠٠۴٩١٠ تا ٣١٠٠٠۴٢ نفر بوده است و لازم به ذکر است که کفن در آن دوران نرخ خون پدر ملت شده بود . 

در مجموع “هشت تا بيست و یک و هفت دهم درصد جمعيت” کشور را آنفلونزا از پای در آورد و ایران از این نظر در رده قربانيان اصلی این بيماری مسری قرار گرفت. بالاترین تلفات آنفلونزای اسپانيایی در بم و کرمان بود. 

قحطی بزرگ در ایران

خرافه و آنفلوانزا اسپانيایی

در آن دوران نيز بازار خرافه در ایران داغ بود و اصولا هميشه بازار خرافه در ایران داغ بوده و هستو خواهد بود. عقلای قوم دليل نازل شدن این بلا را بی حجابی و کاهلی مردم در به کار بستنتوصيه ها جار زدند و این در حالی است که هم عقلای قوم و هم متمولين قوم دست به دست همداده از یک سو با فروش اقلام مصرفی عموم به سه ابر قدرت یاد شده و از سوی دیگر با احتکار این اقلام به قصد سودجویی به گرانی و قطحی دامن زده و عامل کشتار مصاعف مردم شدند . 

کار به جایی رسيد که برای رفع بلا حتی گزارش هایی از گرفتن و حبس کردن زنان بی حجاب و نه چندان پایبند به فرایض دینی نيز شده بود. مرگ و ميرهای زیاد و خارج از کنترل و پاره ای عوامل دیگر سبب شيوع بيماری وبا نيز در ميان مردم شده بود و قحطی و آنفلوانزا اسپانيایی و وبا دست به دست هم داده و جمعيت را در ایران قلحع و قمع کردند . 

در برخی منابع آمده است: برگ، علف و ریشه گياه را مانند نان و گوشت معامله میکردند .در هر گوشه و کنار، اجساد مردگان بی کس و کار پراکنده بود. بعد از مدتی مردم به خوردن گوشت مردگان روی آوردند.  

قحطی بزرگ در ایران 

مشاهدات عينی افسر انگليسی در ایران 

سرهنگ ام. اچ داناهو، افسر اطلاعاتی ارتش بریتانيا که به عنوان خبرنگار ویژه دیلی کرونيکل در ۵ آوریل ١٩١٨ وارد ایران شد در کتابش “ماموریت به ایران” مینویسد که درباره وخامت اوضاع اقتصادی و کمبود غذا در این کشور زیاد شنيده بوده اما پس از عبور از مرز با عمق فاجعه روبرو شده است:

اجساد مردان و زنان در معابر عمومی افتاده بود؛ پشتههای چروکيده و تلنبار شده بشریتیفلکزده، در ميان انگشتان خشکيده آنها هنوز دستهای علف که از خاک بيرون کشيده بودند دیده میشد یا ریشههایی که از مزارع کنده بودند تا شکنجه مرگ از گرسنگی را سبکتر کنند.

در مواقع دیگر پيکری زار و نحيف که اندک شباهتی به انسان داشت، چهار دست و پا به جلوی ماشينهایی که میگذشتند میخزید و بجای حرف با علامت برای تکهای نان التماس میکرد.

برای رد کردن چنين درخواستی واقعا دل سنگ لازم است.

در اولين روز در سرزمين گرسنگان شاه! در قصر شيرین توقف کوتاهی داشتيم و به سرعت جماعت گرسنگان ما را احاطه کردند. زن بيچارهای که کودکی به بغل داشت از ما خواست فرزندش را نجات دهيم. نصف قوطی گوشت کنسرو و مقداری بيسکویت به او دادیم و او از خدا برای ما درخواست آمرزش کرد. ما تحت تاثير نگرانی مادرانه او قرار گرفتيم؛ با اینکه معلوم بود از گرسنگی مفرط عذاب میکشد اما تا بچه سير نشد لقمهای از گلوی خودش پایين نرفت.

اما وضع از این هم بدتر شد. مردم گرسنگی کشيده که از این رنج به جنون رسيده بودند به خوردن گوشت انسان روی آوردند. آدمخواری تا بحال جرمی ناشناخته در ایران بوده بنابراین طبق قانون ایران مجازاتی برای آن در نظر نگرفته شده است. مجرمان عمدتا زنان هستند و قربانيان کودکانی که از مقابل در خانه های شان ربوده شدهاند یا در شلوغی معابر بازار. مادرانی که برای گدایی نان بيرون میرفتند نگران کودکان شان بودند تا مبادا در غياب آنها دزدیده و خورده شوند. 

داناهو می نویسد هشت زن دستگير شدند و اعتراف کردند چند بچه را از فرط گرسنگی کشته و خورده اند از جمله یک و مادر دختر که در حين پختن یک دختر هشت ساله دستگير شدند و بعد در مقابل اداره تلگراف همدان سنگسار شدند. 

آنفلوانزای اسپانيایی و کلام آخر  

لازم به توضيح است که نه دانش پزشکی و نه تهميدات دولت ها برای قرنطينه و یا کنترل بيماری، هيچ یک در مورد آنفلوانزای اسپانيایی کاری از پيش نبردند و ویروس مولد این بيماری پس از سه دوره کشتار وسيع در جهان خود به خود فروکش کرد و دست از کشتار بشریت برداشت!

کووید۱۹ 

این بار ویروس آنفلوانزای جدید از ووهان چين طلوع کرده است و تحت عنوان کووید۱۹ یا کرونا در سراسر جهان اپيدمی شده است. در حال حاضر نه درمانی برای این بيماری وجود دارد و نه واکسنی برای آن در دست است . 

در مورد ماهيت این ویروس و این بيماری به وفور اطلاعات داده شده است ولی از آنجایی که برخی از مردم در برخی کشورها این ویروس و این بيماری را جدی نمی گيرند بد نيست با عنایت به مقدمه ای که خواندید به مواردی در باب این ویروس که مشابهت های زیادی به ویروس عامل آنفلوانزای اسپانيایی دارد اشاره کنيم: 

هيچ بعيد نيست کشتاری که این ویروس در جهان به راه انداخته است موج نخست این بيماری بوده و با عنایت به اینکه این بيماری نيز با هر بار سرایت از فردی به فرد دیگر جهش یافته و خود را بهينه سازی و تکميل می کند موج دوم و موج های بعدی این بيماری حتی در کشورهایی همانند خود چين که امروزه ادعا می کند این ویروس را کنترل کرده است دوباره ظهور کرده و دست بهکشتار وسيع تر بزند . 

در برخی منابع آمده است که کرونا معمولا افراد مسن و افرادی که بيماری داشته و ضعيفمحسوب می شوند را می کشد و عمدتا با قشر جوان کاری ندارد. همانگونه که در مورد ویروسمولد آنفلوانزای اسپانيایی دیدید ویروس کووید۱۹ نيز هيچ بعيد نيست در موج های بعدی و در اثر جهش هایی که یافته است افراد جوان و سالم را نيز به راحتی و به وفور به سينه ی قبرستان بفرستد! 

تاریخی که تکرار شد!
تاریخی که تکرار شد!

در حال حاضر کووید۱۹ در حدود دو الی چهار درصد از کسانی که مبتلا می شوند را زمين گير کرده و می کشد. با وجود اینکه این عدد نيز بزرگ محسوب می شود ولی هيچ بعيد نيست کووید۱۹ نيز همانند ویروس مولد آنفلوانزای اسپانيایی جهش یافته و در موج های بعدی بسيار کشنده تر ظاهر گردد! 

عده ای بر این باور هستند کسانی که کووید۱۹ را یک بار گرفته و پشت سر گذاشته اند در برابر این ویروس مصونيت می یابند ولی هيچ بعيد نيست با جهش های دیوانه واری که این ویروس تجربه می کند در موج های بعدی نسخه های به روز شده ی این بيماری، افرادی که پيشتر گرفته و بدون علامت این بيماری را رد کرده و یا از این بيماری جان سالم به در برده اند را نيز راهی سينه ی قبرستان بکند! 

در نخستين روزهای پاندمی(گسترش جهانی بيماری) قرار داریم و این ویروس تاثيرات مخرب وحشتناکی بر اقتصاد کشورها و جهان داشته و هزینه های بسياری سنگينی را بر کشورها تحميل کرده است که با همه گيرتر شدن این بيماری و حتی در بازه ی کوتاهی که ممکن است تا ظهور و بروز موج های بعدی و خطرناک تر این بيماری در پيش رو داشته باشيم خود را بيشتر نشان خواهدداد. 

با اپيدمی این ویروس در کشور و با پاندمی این بيماری در جهان بعيد نيست شاهد فجایعی به مراتب وحشتناک از آنچه که در اپيدمی و پاندمی آنفلوانزای اسپانيایی در ایران و جهان شاهد بودیم باشيم. 

کووید۱۹ را جدی بگيرید. خطر این ویروس بسيار بسيار جدی است. در صورتی که در مورد این ویروس بيگدار به آب زده شود این ویروس می تواند فجایعی به مراتب دهشتناک تر از آنچه که آنفلوانزای اسپانيایی بر بشریت حادث کرد را رقم بزند . 

                                                                                             صادق سلامی 

4 4 votes
امتیازدهی به مقاله

مطالب مرتبط

اشتراک
نوع اشتراک
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
دیدن همه ی نظرات
0
نظر بدهید.x