ناصر صونباطی از این نظر که نخستین مسلمانی بود که تا آستانه ی رسیدن به مستری المپیا رفت و نخستین مسلمانی بود که پیش بینی می شد به مقام مستر المپیایی برسد، هم برای مسلمانان و هم برای باقی مردم دنیا بدنسازی مورد توجه بود و بد نیست سرگذشت پر درد و رنج ناصر صونباطی را نیز با هم مرور کنیم.
ناصر صونباطی در سال ۱۹۶۵ و در اشتوتگارت آلمان از پدری مصری و مادر یوگسلاویایی زاده شد. مادر او از مسلمان صربستان بود که البته پس از نسل کشی و درگیری قومی و مذهبی در این منطقه از جهان و از هم پاشیدن یوگسلاوری زادگاه مادر اکنون در صربستان امروز قرار دارد.
ناصر صونباطی جزو معدود بدنسازان هم دوره ی خود بود که مدرک دانشگاهی نیز داشت و همین مساله نیز او را متمایز تر می کرد. او در رشته ی تاریخ و سیاست و علوم اجتماعی از دانشگاه فارغ التحصیل شده بود.
وضعیت باشگاه های بدنسازی
بد نیست یادآوری کنم در آن دوران که صونباطی در سطح مستر المپیا رقابت می کرد من خودم در ایران در باشگاه های بدنسازی تمرین می کردم و اغلب قشر باشگاه رو، کفتر باز، ساقی، خالکوبی های منقش به قمه و عباراتی نظیر «به یاد مادر» و غیره، طفل باز و از این دست آدم ها بودند و رفتن به باشگاه و پرداختن به بدنسازی نه تنها مثل امروز با کلاس و همه گیر نشده بود بلکه قویا مطرود بود و من خودم شخصا بارها و بارها در طول هر هفته از بابت اینکه باشگاه می روم از سمت و سوی هر کس و ناکسی که در باورتان نگنجد مورد نکوهش قرار می گرفتم.
ناصر صونباطی در سال ۱۹۸۳ برای نخستین بار در آلمان در مسابقات بدنسازی شرکت کرد و البته مقامی نیاورد و سپس در سال ۱۹۸۵ دوباره شرکت کرد و به مقام ششمی رسید که البته این نیز مقامی محسوب نمی شود و مشمول حکم و مدال نمی شد.
نخستین حضور ناصر صونباطی در مسابقات مستر المپیا به سال ۱۹۹۴ بر می گردد که در آن سال او هفتم شد. او در ۱۳ مسابقه ی آماتوری و در ۵۳ رقابت حرفه ای شرکت کرد و بهترین مقام او در پرورش اندام در مستر المپیای ۱۹۹۷ بود که هم خود او و هم طرفداران اش و هم بسیاری از حاضرین در سالن و حتی مردم دنیا که بعدها فیلم این مسابقه را دیدند اولی را حق ناصر صونباطی می دانستند ولی در کمال تاسف و ناباوری مقام اولی به دوریان یتس از انگلستان رسید و ناصر صونباطی دوم شد!
ناصر صونباطی سرخورده از این نتیجه ای که کسب شده بود اگر چه دیگر هرگز به این درجه از آمادگی نرسید ولی مسابقه را تا سال ۲۰۰۵ ادامه داد، هر چند کارنامه ی وی خصوصا پس از سال ۲۰۰۰ نزول تدریخی و گاه پر شیب را نشان می داد.
عفونت سرشانه
هنوز دوران ورزشی ناصر صونباطی به طور قطعی و کامل به اتمام نرسیده و نزدیک نیز نشده بود و هنوز ناصر صونباطی سرگرم مسابقاتی بود که البته مقام هایی بهتر از چهاردهمی و امثالهم در آنها کسب نمی کرد که از دردهای شکمی و حالت تهوع و دردهای عضلانی و اسهال و علایم مشابه نالید و برای چکاپ و بررسی دلیل این دردها و این علایم به بیمارستان دلالت داده شد و البته نه خود وی نه پزشکان این علایم را چندان جدی نمی گرفتند تا اینکه عفونت از بخش خلفی شانه ی سمت راست وی سر باز کرد و بیرون زد.
Staph Infection
تشخیص پزشکان از این علایم و از عفونتی که از سرشانه ی وی به بیرون خارج می شد Staph Infection بود و بد نیست بدانید سرشانه ی وی خود به خود سوراخ شده بود و چرک و عفونت بود که از آن به بیرون سرازیر می شد در تصویر بالا به وضوح می توانید این مساله را ببینید.
عوارض سینتول
این عفونت توسط نوعی باکتری در بدن حادث می شود و گمانه زنی می شد و کماکان می شود منشا اصلی این عفونت و این باکتری در بدن ناصر صونباطی سینتول هایی بوده است که ناصر خان صونباطی با سخاوت تمام و در دوران رقابت های ورزشی خصوصا در عضلات سرشانه ی خود خالی می کرد و بد نیست بدانید که سینتول اصولا دارو نبوده و روغن هایی است که به صورت زیر زمینی و در شرایط غیر استریل تولید و بسته بندی و به صورت غیر استریل نیز نگهداری و تزریق می شود.
این قسمت از زندگی نامه ناصر صونباطی باید قابل توجه دوستانی باشد که امروزه نیز دست به چنین رفتارهای تهاجمی و بسیار خطرناک زده و برای بدنساز جلوه نموده سینتول می زنند! امیر با تو هستم ها! چند تا بیوه زن زوار در رفته ارزش به فنا رفتن رو نداره ول کن!
تلاش پزشکان برای مهار این عفونت و برای مهار این بیماری معمولا به جایی نمی رسید. با تجویز آنتی بیوتیک های قوی تا مدتی حال عمومی وی رو به بهبود می گذاشت ولی چندی بعد که و از آنجایی که نمی توان تا ابد به بیمار آنتی بیوتیک زد، عفونت دوباره اوج می گرفت و زخم ها دوباره سر باز می کردند.
لازم به توضیح است باکتری در بدن در یک موضع، ثابت نمی ماند و به حرکت و به لانه گزینی در جای جای بدن ادامه می دهد و از جمله بافت های حساسی که باکتری می تواند در آن نفوذ کرده و در آن نشسته و تولید بیماری های جدید کند بافت قلب است و این اتفاق در بدن ناصر صونباطی نیز افتاد.
نارسایی قلبی
در شرایطی که ناصر صونباطی با عفونت شانه و عفونتی موسوم به استاف درگیر بود دچار نارسایی قلبی شد و این بار خطر جدی تر بود و پزشکان پس از بررسی وضعیت وی و پس از به کار بستن روش های درمانی به این نتیجه رسیدند که قلب ناصر صونباطی دیگر کارایی لازم برای زنده نگه داشتن وی را ندارد و او را در فهرست جراحی قلب باز و پیوند قلب نام نویسی کردند.
توجه داشته باشید که این درمان ها در کشوری همانند آلمان رخ می دهد که یکی از پیشتازان عرصه ی پزشکی است و در ایران که امروزه وضعیت بهداشت و درمان اسف بار را رد کرده و بسیار بسیار نیز پر هزینه شده است در صورتی که کار بدنسازی به این جاهای باریک بکشد همان ابتدای کار مرده باشد کم هزینه تر خواهد بود و البته برای خود وی نیز بهتر!
بگذریم! در آن سال ها اهدا عضو به این شدت که امروزه مد شده است نبود و از این رو یافتن قلبی که مناسب برای پیوند به بدن ناصر صونباطی باشد بسیار دشوار می نمود و خود ناصر صونباطی نیز این را به خوبی می دانست و از این رو گویی که خود به خوبی می دانست به ته خط رسیده است ترجیح داد سال های آخر عمر خود را در مصر و در کنار خانواده و پدر و مادر و برادر و خواهرانش بگذراند!
شاید کسی جز خود ناصر صونباطی نتواند به خوبی درک کند که او از نخستین ماه هایی که حس کرد بدن وی بیمار است تا روز مرگ اش که در مارچ ۲۰۱۳ و در خواب و در کشور مصر رخ داد افزون بر ۸ سال چه کشید ولی همینقدر بدانید که بستری شدن و خانه نشین شدن و رنج بردن از بیماری چیزی نیست که تحمل حتی چند ماهه اش نیز راحت باشد و هشت سال تحمل بیماری کار هر کسی نیست.
باری ناصر صونباطی نیز پس از هشت سال درد و رنجی که کشید و هزینه های سنگینی که بر وی شد سرانجام در سن ۴۸ سالگی و به دلیل بالا گرفتن عوارض جانبی داروهای نیروزا که زده بود از دنیا رفت.
بد نیست بدانید سیستم بیمه در آلمان به شدت قوی و کاراست و معمولا بیمار هزینه ای از جیب خود نمی دهد ولی در صورتی که در کشوری زندگی می کنید که بیمه پوشش چندانی ندارد و سیستم بهداشت و درمان نیز عملا اسف بار است بیش از پیش مراقب سلامت خدا دادی خود باشید که بیماری سوای درد و رنج، هزینه نیز دارد و با دست خود، خود را بدبخت نکنید.
سوال: چرا این رقابتها جوریه که ورزشکارا مجبور به استفاده از این داروها میشن؟ حالا اصلا کاری ندارم که ورزش سلامتی از ورزش قهرمانی جداست و هر رشته ای بخواد حرفه ای دنبال بشه ، به جهت رقابت، میره تو بازه اسیب، ولی مثلا تکواندو خوب زانو ، تنیس آرنج و مچ پا، باله مچ پا، و … این آسیبها ساختاری ان در حالیکه آسیبی که تو این ورزش به ورزشکار وارد میشه همه جوره هست، این بدنایی که تا اینجا تصاویرشو میبینم بی اغراق زیبان، بعد یهو تو اوج طرف مشکل پیدا میکنه موارد روحی یک طرف مشکلات جسمی… مطالعه ی بیشتر »
نه تنها این رشته که امروزه حتی در رشته ی شطرنج هم دوپینگ می کنند ولی این رشته بیشتر مستعد دوپینگ هست. مرگ و میر در دوچرخه سواری هم زیاده. در اسب سواری هم زیاده. با برخورد با دوپینگ هم نمی شه کار زیادی کرد و البته رشته هایی همانند بادی کلاسیک و فیتنس و کلاسیک و غیره رو معرفی کردند تا از شدت دوپینگ کم شه و نه تنها نشد بلکه دوپینگ به جهت خطرناک تری سوق داده شد.
سلام بدنسازی در صورتی خوب است که به حالت طبیعی بدنتو رشت بدی نه با آمپول که دوروز دیگه که امپولات تموم شد هم مریضی بیاد سراغت هم بشی مسخره مردم درسته در رشته های دیگه مرگ هم هست ولی چگونه مردن خیلی مهمه .نه با زجرو بد بختی.
سلام.من خیلی منتظر این مقالتون موندم.ازتون تشکر میکنم و سپاسگزارم
انقدر اصرار کردین دیگه نوشتم.
[…] بسیار سمی است و بد نیست بدانید اصلی ترین دلیل زجر کشیدن ناصر صونباطی از عفونت و اصلی ترین دلیل ابتلا این بدنساز حرفه ای به […]
استاد اگر جسارت نباشه باید عرض کنم که نخستین مسترالمپیای مسلمان آقای سمیر بنوت (Samir Bannout) در سال ۱۹۸۳ بود…!
مطمئن نیستم ولی فکر می کنم سمیر بنوت از مسیحی های لبنان باشه ها
آخ آخ آخ… مسترالمپیای ۲۰۰۲ رو یادمه سرشانه هاش دوبرابر کله اش بود البته با سینتول. فکر کنم موقع توزیع مدال یادبود جو ویدر داشت همین نکته رو بهش گوشزد میکرد. کاش المپیا رو میگرفت از دوریان یتس. چوب عضلات پشت ضعیف خودشو خورد وگرنه از نمای جلو دوریان یتس رو کاملا نابود کرد تو عکس هم مشخصه.
گفته هایی که شاید کسی نداند
ممنون از شما جناب سلامی
سلام مرسی از مقالتون.حالا بیگ رامی مسلمان مرد شماره یک مستر المپیاد شد.ب عنوان یک مسلمان خوشحالم
ممنون از زحمات جناب سلامی
درود بر شما
عالی بود